زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
دوباره روضۀ با آب و تـاب میگـیرم من از مـراثیام آخـر جـواب میگیرم سه روز کرده کفن چون تن تو را خورشید عــزا بـرای تـو بـا آفـتـاب مـیگـیـرم پُر است چهرهام از روضههای مکشوفه ولی ز چـشم تو بابا حـجـاب میگیرم نـشـستهام که بـرای سر تو گـریه کنم عـزا بـرای سـرت بـا ربـاب میگیرم خدا کند که سرت را سوی نجف ببرند بـرای تو کـمک از بـوتـراب میگیرم برای شستن زلفت که دست شمر افتاد نشـستـهام ز سـرشکـم گـلاب میگیرم من از شـنـیـدن لـفـظ، کـنـیـز بیـزارم من از شنـیدن آن اضطـراب میگیرم شـبـیـه آیـنـهام، کـه هـزار تـکّـه شـدم شکستهام سوی مرگـم شتاب میگـیرم |